اول دبیرستان بودم که به تصادف خواندمش.به دلم ننشست.
به دوستم گفتم:آخه چقدر اغراق؟
پارسال دوباره به کتاب برخوردم و به فیلم...به پهنای صورت گریه کردم،به پهنای صورت
پارسال دوباره به کتاب برخوردم و به فیلم...به پهنای صورت گریه کردم،به پهنای صورت
.این بار اون پسر رو پدرش نکشت،من کشتم
4 comments:
من اول تیتر پستتو ندیدم
داشتم فکر میکردم که این چه فیلمی اه.
بعد پیش خودم گفتم یاسی هم افتاد به مبهم نوشتن.
بعد تازه مثل منگلا تیترو دیدم
این کامنت هم برای ابراز وجود بود صرفا
امر شده ام( نه، تهدید شده ام)به نوشتن.
یاسی عزیز بنویس بی انتظار نظری. بنویس تا شاید اون حضور پر هیاهوی بچه ها در ذهنت لحظه ای اروم بشه. پیش برو دخترک بی انتظار نگاهی از جانب دیگران
واقعیتش اینه که یهو قلبم مچاله شد!
salaam. manam mesl e bahman!
Post a Comment