دم دمای غروب،موقعی که کلاغا پروازشون می گیره،وقت بازی های فرم و رنگ ابرا،وقت اذان...با بچه های سرگردونم
توی حیاط نشستن دبیرستان زمانش این موقع است
خسته از کار صبح تا عصر،با یه چایی...گاهی سبا،گاهی ساره،نسرین و محدثه،نگار بسکتبالیست آرام...باد،فکر،باد
من این جا خیلی خوش بختم
No comments:
Post a Comment