جمع بندی می کنم و می رم جلو.درس هایی که پارسال داده ام،وپیارسال،عکس،فیلم،خلاصه...به قول شهرزاد خارجی شده ام
درس می دم.درس شیرینی که عصاره تجربه سه ساله کارگاهم اه،به اسم طراحی و تولید پروژه های کوچک در آمد زا در مدرسه!اسم باشکوهی داره.نه؟ولی رسمش بهتر از اسمش اه.خیلی خوشحالم که بچه ها درگیراندیشه طراحی شده ان..و به طور بی شرمانه ای خوشحالم که از این اندیشه دیگه رهایی نخواهند داشت
درس سال بعد رو جمع و جور می کنم.هنوز خیلی عقب ام
معاشرت می کنم.دور و برم پر شده از خارجی.از خواهر و دوست و آشنا.باز تابستون شده.همه برگشته ان تا گرمای دلچسب وطن رو از دست ندن
کتاب می خونم،می شورم،جارو می کنم،گاهی فیلم می بینم،ساز می زنم،می خندم،دعا می کنم،بغض می کنم،عروسی می رم،ادامه می دم...ادامه دارد
1 comment:
دلم برات تنگ شده. تنگ
Post a Comment