بیرون آمد، روی ایوان ایستاد و دوباره مالک تنهایی خود شد.. «پرندگان می روند در پرو می میرند (رومن گاری)»پپ.ن. برای من مدتیه که خوشایند شده این مالکیت..پ.
این غروب و تنهایی نمی خواد تموم بشهحداقل بکش اون ور تا من هم کنارت درازی بکشم. زیر اون سقف شیشه ای حداقل می شه به بازی گنجشکها لای شاخه های درخت سبزت دل خوش کرد.بی تعارف وقتشه که دیگه بلند شی و زندگی کنی . کنارش هم برای دل ما هم که شده بنویس
Post a Comment
3 comments:
بیرون آمد، روی ایوان ایستاد و دوباره مالک تنهایی خود شد.. «پرندگان می روند در پرو می میرند (رومن گاری)»پ
پ.ن. برای من مدتیه که خوشایند شده
این مالکیت..پ
.
این غروب و تنهایی نمی خواد تموم بشه
حداقل بکش اون ور تا من هم کنارت درازی بکشم. زیر اون سقف شیشه ای حداقل می شه به بازی گنجشکها لای شاخه های درخت سبزت دل خوش کرد.
بی تعارف وقتشه که دیگه بلند شی و زندگی کنی . کنارش هم برای دل ما هم که شده بنویس
Post a Comment