نمىدونى امسال، چقدر هوس ذوق هفت سينهامون به دلم هجوم آورده بود، شما بياين خونهى ما ذوق کنين، ما بيايم پيش شما ذوق کنيم…همينطور که هفت سين ميچيدم قيافهى مامانهامون جلو چشمم بود، مامان خودم و تو! افرا و آذين و ياسى، (پسر ها سهمى در اين تصوير ندارن انگار!) و اين تمام ذوقم شد براى چيدن هفت سين! چقدر لذت بخش بود که کسانى بودند که هر نکته ى کوچيکى که تو، تو هفت سينت داشتى رو ميديدن و ذوقش رو ميکردن…
4 comments:
نمىدونى امسال، چقدر هوس ذوق هفت سينهامون به دلم هجوم آورده بود، شما بياين خونهى ما ذوق کنين، ما بيايم پيش شما ذوق کنيم…همينطور که هفت سين ميچيدم قيافهى مامانهامون جلو چشمم بود، مامان خودم و تو! افرا و آذين و ياسى، (پسر ها سهمى در اين تصوير ندارن انگار!) و اين تمام ذوقم شد براى چيدن هفت سين! چقدر لذت بخش بود که کسانى بودند که هر نکته ى کوچيکى که تو، تو هفت سينت داشتى رو ميديدن و ذوقش رو ميکردن…
عیدت مبارک یاسی :)
آره.خیلی هیجان داشت!
به قول بهمن: بنويس دختر، بنويس!
Post a Comment