این شوخی کی تموم می شه ؟ کی کنار شومینه بشینیم ، پاهامو توی بغل بگیرم ، تو بخونی و احسان ساز بزنه ؟ دیگه داره از تحمل ام
خارج می شه . کاش دست کم از روزگارت می گفتی...حال ما رو که می بینی . سربالا گرفتیم ، بغض می خوریم و بندگی می کنیم
به من بگو با چه دلی هر روز به شاگردام شادی ببخشم ؟
آی ی ی ... چه دلتنگی تموم نشدنی ای
No comments:
Post a Comment