من هستم
همین گوشه نشسته ام.می خونم و در جهل خودم دست و پا می زنم
هنر
چه کلمه نا متناهی ای!هنرمند که هیچ...چطور می شه معلم هنر بود؟
امروز تاریخ موسیقی می خونم،ببینم می تونم یه چیز هایی رو برای بچه ها ساده و خوشایند کنم؟
در بچگی 4 تا نوار داشتم که می تونم بگم باهاشون زندگی کردم.زندگی بتهون،موتسارت،باخ وشوبرت
-سلام آقای بتهوون-تویی کوچولوی من؟بیا تو
-آقای شوبرت،پسراه-اه...باز هم یکی دیگر
-آقای شوبرت،پسراه-اه...باز هم یکی دیگر
جمله به جمله نوارهامو حفظ بودم.هر بار با مرگ شوبرت گریه می کردم،به خصوص وقتی می گفت:تمام عمر من به ستایش بتهون گذشت.می خواهم در کنار او دفن شوم
این ها رو دارم برای خودم مرور می کنم...سعادت مند بوده ام که شوق موسیقی از کودکی همراهم بوده.حالا باید نوجوانانی رو مشتاق کنم که بسیاری شون با هنر کم آشنا اند...این هم هراس انگیز اه و هم جذاب
No comments:
Post a Comment