Wednesday, August 23, 2006

گپ

تصمیم داشتم توی این خونه تنها از دغدغه های مدرسه بنویسم.اما بعد...سفر هم اضافه شد.قبول کردم که جدا کردن سفر از یاسی فضا رو غیر واقعی می کنه
مدت هاست دلم می خواد برای شما که این صفحه رو دنبال می کنین بنویسم که دوستای خوب ام،نگران نباشین،من در مدرسه غرق نشده ام،ذوب یا وقف هم
مدرسه شگفتی خاص خودش رو داره.باید با سر بپری توش تا بفهمی اون تو چه خبره.اما سرم زیر خاک نیست...به خودم فکر می کنم،به دوستی های جون دارم بیش از همیشه و با یک رویکرد تازه تر فکر می کنم
به مهاجرت...درد کهنه نسلمون بسیار نگاه می کنم
و سعی می کنم،فقط سعی می کنم احمق نباشم

2 comments:

mahboobeh said...

یاسی عزیزم دنیای قشنگت برایم آشناست ،که یگانه بود
در تو سرزندگی جوانیم را می بینم ،اما چه بسیارآگاهتر و پویاتر
ودر برابرت به احترام سر خم می کنم که معلمی برازنده توست که به بازخوانی کرده هایم نشاندیم
وچه خرسندم که آنقدر ماندم تا ترا دیدم

یاسمن said...

من چیزی نمی تونم بگم جز این که مثل همیشه از شما ممنونم ،بسیار ممنونم