سفر با سفر روشن کرده ام این روزها
آذربایجان بودیم،بسی خوش گذشت
دیروز و پریروز هم کوهنوردی کردیم.از طالقان به سمت کلاردشت.این هم عالی بود
حالا می فهمم که با مدرسه و سفر در هم آمیخته ام.از سفر به مدرسه بر می گردم،با هزار تا ایده توی کله ام،و دوباره راهی سفر می شم.این شده روزگارم
حالا تا سفر بعدی مثل بنز باید طرح درس بنویسیم،هم در راهنمایی و هم دبیرستان
حالا می فهمم که با مدرسه و سفر در هم آمیخته ام.از سفر به مدرسه بر می گردم،با هزار تا ایده توی کله ام،و دوباره راهی سفر می شم.این شده روزگارم
حالا تا سفر بعدی مثل بنز باید طرح درس بنویسیم،هم در راهنمایی و هم دبیرستان
بچه ها...نمی دونم چطور ان...اون هایی رو که در تابستون می بینم،چندان سرحال نیستن. گرما و بی کاری به دام نقد کشوندتشون و تا حدودی حس می کنن از این حال رهایی ندارن
عجیب این اه که کمک زیادی نمی تونم بهشون بکنم...وقتی هستم،به طور پراکنده فقط نگاه می کنم و امیدوارم به زودی ازین وضع بیرون بیان..بیشتر نیستم تا باشم...روزگارم در مدرسه بیشتر به جلسه و کامپیوتر می گذره
کار بنیادی باید کرد
3 comments:
آبجی! می شه بی زحمت اين سفر ما رو هم رووشن کنی؟
پ.ن. دارم می يام...پ
کی مشرف می کنین؟
همين چن روزه
پ.ن. ملت معمولا مشرف می شن نه اينکه
مشرف بکنن! ;-) پ
Post a Comment