مدت هاست که می خواهم کمی از موقعیت ام در مدرسه (ها)بنویسم
اما حقیقتا گیج ام
در حال حاضر شنبه،دوشنبه و چهارشنبه روزگارم در دبیرستان می گذره.
سه شنبه و پنج شنبه راهنمایی
در راهنمایی معلم چوب کلاس های حرفه و فن ام.کاری که امسال در گروه حرفه امتحان می کنیم، اینه که معلم ها بر اساس تواناییشون
به نوبت سر کلاس می رن.من الان معلم چوب 4 تا کلاس دوم ام
و این واضح ترین قسمت کارم در این دو مدرسه است.بچه ها از تماس با چوب ها لذت می برن و شاید اولین تجربه پروژه بستن گروهی یه براشون
پنج شنبه هم ،کلاس مشابهی داریم،با این تفاوت که بچه ها داوطلبانه به کلاس می یان و از همه پایه ها
مسوولیت دوم من در راهنمایی اینچنین اه که ارکستر کوچکی راه انداخته ایم و ساز و آواز بازی می کنیم
ارکسترمون شامل یه نوازنده فلوت کلید دار،دو ویولن،دو سنتور،دو ارگ،هشت خواننده، و یک سازدهنی(خودم) است
کاش نوازنده فلوت کلید دار رو می دیدین،وقتی که با تمام وجود فوت می کنه و لپ هاش سرخ می شه،نمی شه عاشق اش نشد
این دو تا ،مسوولیت های اصلی من در راهنمایی یه
اما حضور در حیاط ،به ویژه زنگ های تفریح،شرکت فعال در والی-مونگولی(این بازی یه نوع مضمحل شده والیبال اه و تنها ضابطه اش این اه که توپ نباید روی زمین قل بخوره و به هر قیمتی باید زیر توپ بری،حتی اگه ده بار زمین خورده باشه)،ست های بسکتبال،ساز دهنی و بالاخره درد دل های بچه ها(درددل های خیس و لرزون و گاهی پر طنز)همه این ها فرعیاتی یه که گاهی خیلی از اصل بیشتر انرژی می بره
دبیرستان اما....ممممم
شاید وقتی دیگر