Monday, February 06, 2006

حضور با!پایه

یه سوالی دارم ازتون
اگه می خواستین چیزی رو به بچه های 13 ساله یاد بدین،چی یاد می دادین؟
جیزی نه از جنس ریاضی و فیزیک واین دست
منظور من دقیقا این اه:جای چه صفت هایی رو در بچه ها خالی می بینین که فکر می کنین بودن این صفت ها براشون مفید اه؟

من درگیر این سوال ام.حضورم رو در بعضی لحظات روی وجودشون پر رنگ می بینم و می ترسم که حرکات ام بی پایه باشه

14 comments:

Anonymous said...

یاسی جون! می دونم که مدرسه از زمان ما تا حالا خیلی فرق کرده. نکته ای که من می خوام بگم شاید دیگه الان خیلی مصداق نداشته باشه، ولی در نسل ما انچه که به ما عنوان الگو القا می شد انسانهای چند بعدی بودن که در زمینه های متفاوتی بسیار می دونن و حرفی خاص برای گفتن دارن. ترویج گسترده بودن از طرف مدرسه به اضافه یه مقداری ژنتیک و ویژگی های شخصی این شد که الان در بیست و پنج سالگی بر می گردم و می بینم که توی خیلی مسایل اونقدر که باید عمیق نیستم. ....این بحث خیلی طولانی تر از یه کامنته (اگه خواستی می تونی در پایان این هفته با منشیم تماس بگیری برای وقت یه مصاحبه تلفنی!)ولی شاید در یه جمله بنظرم من بهشون نشون بده که تند دویدن برای بدست اوردن "همه چیز"توی زندگی همیشه بهترین راه نیست . گاهی باید روبرو یه منظره زیبا ایستاد .گاهی اون جا همون جایی که تو باید باشی.

azadeh_khanoom said...

اقا من خودم هم دیگه خجالت می کشم اینجا کامنت بذارم چون واقعا این قدرها اصلا نه سواد دارم نه تجربه! نه خیلی بلدم درست حرف بزنم! من این دفعه صرفا عقیده خودم رو می گم ها یعنی تجربه ای که توی فرزانگان داشتم و اولش فکر می کردم که خیلی فلسفی و روشن فکرانه است در حالی که الان هنوز دارمش و می بینم نه تنها این طور نیست بلکه به صورت یه مشکل پیش پا افتاده که حتی الان ازش خجالت می کشم داره عذابم می ده! نمیگم به همشون ها ولی بهشون واقعا لازمه که یاد بدی که یه دنیا واقعی وجود داره! دور از مدرسه فرزانگان همه چیش واقعی است ادماش هم واقعی اند از جنس توان و به تو هیچ ربطی ندارن تو باید باهاشون زندگی کنی باهاشون کنار بیای به نظر من به شدت و به شدت فرزانگان بچه ها را ایده الیست بار می اره! اصلا دنیا اطرافشون رو بهشون نشون نمی ده من اینو صادقانه می گم من به خاطر همچین حسی هنوز (که البته اصلا دیگه به نظرم ارزش نیست) اون هم توی این سن اعصابم از این طرز فکر فرزانگانی خرد می شه! باید یاد بگیرن دنیا را اون طوری که هست ببینند نه اون طوری که اونا فکر می کنند! به نظر من این حسرت بچه های مدرسه ما از تموم شدن دروان مدرسه این باشه که اونا رو از دنیای ایده الشون دور می کنه!

blog said...

من با آزاده موافقم. این که بهشون یاد بدی دنیا این دنیای مدرسه نیست که اونا توش هستن.
در ضمن
...
بی خیال من کی ام که بخوام به کسی چیزی یاد بدم

یاسمن said...

فرزانه،تو که می دونی...من خودم یه همه کاره هیچ کاره ام و به جز در مواردی،این روحیه الان زیاد هم به درد بخور نیست...فقط شاید کمی به درد معلم بچه های باهوش بودن می خوره...

تامل...چیزی که از حرفت می فهمم تامل اه...آره.این خیلی مهم اه،به شرط این که مرزش با تنبلی تفکیک بشه توی وجود آدم...

آزاده،به حرف تو خیلی بر می خورم این روزا.اما اعتماد به نفسشون چی؟که در این روزگار خیلی کمیاب شده

گاهی دلم می خواد و حتی لازم می بینم توی راهرو جلوی یکی رو بگیرم و بگم:ببین،تو خیلی عالی هستی

یاسمن said...

در ضمن rain عزیز،هر که و هر جا هستی، بر من منت میذاری که می نویسی.

از همه تون خیلی ممنونم.این رو از جان و دل بهتون می گم.

Anonymous said...

Yasi joon,salam:
man chand rooze ke daram ina ke minevisi ra mikhoonam,,alie!!!
man ye nazari daram,,midoony kheily az ma ha midoonim chy NEMIKHAHIM valy nemidoonim chy mikhahim.beheshoon yad bede ke bedoonan chy MIKHAN oon vaght kareshoon kheily rahat tare.
bebakhshid man nemitoonam farsi type konam.ghorboonet.

Anonymous said...

یاسی سلام... شایداگه بهشون بگی که دست همدیگر و سفت بگیرن و ... رفاقتا از یادشون نره.... بگو زندگی یه جاهایی مجبورتون میکنه به انتخاب... ولی نباید راحت قبول کنین... نمیدونستم که انقدر دلم برات تنگ شده.

PO said...

Yasi, man delam mikhaast behem yaad midaadan keh ta'iid shodan az taraf e digaraan aslan beh andaaze ye inkeh aadam khodesh, khodesh ro ta'iid koneh mohem nist. aadam haa ye perfectionist too in ghazie efraat mikonan va ta'iid e mohit baraashoon kheili mohem misheh, dar soorati keh midooni keh vaghtaaii too zendegi eaadam hast keh hich kas o hich neshooneh i to ro ta'id nemikonan va ageh khodet khodet ro ghabool nadaashteh baashi, kheili sakhti mibini. in albatteh kheili kolli e, raahkaar e amali taresh in e keh bacheh haa ro tashvigh koni keh risk konan va az shekast khordan natarsan, az ghezaavat e aadamaa nesbat beh shekastaashoon yaa kaarhaashoon natarsan. nemidoonam in ro che joori misheh amali tar kard, masalan shaayad baa ye seri baazi, shaayadam ham nasheh aslan.

Anonymous said...

می تونی دیگرگونه دیدن رو يادشون بدی... اینکه باور کنن که يه جور ديگه هم می شه ديد... اينجوری شايد هم مسير رو با احاطه بیشتری طی کنن و هم مهمتر از اون اينکه اين حق رو واسه آدمای ديگه قائل شن که متفاوت با اونا فکر کنن چون ديگه به باور مي رسن که می شه به تعداد آدمها تعابير مختلف از زندگی وجود داشته باشه...

Anonymous said...

سلام
من به نظرم یه چیزایی که خیلی مهمه همه یاد بگیریم، و تو فارغ التحصیلهای دوره خودمون حداقل کم می بینمش، یه جور اخلاق اجتماعیه. چیزایی مثل اینکه مستقل از هر چیزی به حق بقیه احترام گذاشت. اینکه حرف اضافی بی پایه نباید زد. اینکه درباره هر چیزی اظهار نظر نباید کرد. شاید همه اینا جمع بشه تو یه جور واقع بینی و روراست بودن...نمی دونم اینا رو چه جوری باید یاد داد..ولی به نظرم نبودشون تو آدمهایی که از جامعه به عنوان "نخبه" جدا شدن خیلی خطرناکه.

مریم سلی!!!

Anonymous said...

به نظر من اين كه بفهمند براي نخبه بودن بايد بها بدن و زجر بكشن...كه براي خيلي ها قابل فهم نخواهند بود و بايد اين رو بپذيرند...اين كه خيلي آدم ها و رفتارها و حتي هنجارها و قانون ها براشون زجرآور و احمقانه خواهند بود... ولي راه حلش منزوي شدن نيست. بايد خيلي چيزا رو تحمل كنند

Anonymous said...

گوش کردنِ با دقت و حوصله.
--کاوه

یاسمن said...

کاوه،با دقت و حوصله گوش کردن و یادشون بدم؟یا با دقت و حوصله بهشون گوش کنم؟

Anonymous said...

با حوصله و دقت گوش کردن را یادشان بده، اگر می‌توانی. مبهم بود؟

--کاوه.