تیم هم کار خیلی موضوع مهم ای یه
گروهی که همه اهل دو باشن،دغدغه های مشترک و ایده های متفاوت داشته باشن،همدیگه رو دوست بدارن و تا مغز استخون با هم بجنگن
هر روز به یاد می یارم که امسال در کنار چنین آدم هایی کارمی کنم و در سایه همراهی شون آروم می گیرم تا دوباره بدوم
می دونم که به زودی پونه نخواهد بود تا با هم درمحیط مدرسه پرواز کنیم
خوب می دونم که امسال روز های کاری ام با ساناز هم پوشانی نداشت و این چقدر حیف بود
هیچ وقت آموزش ورزی در کنار شیوا رو از یاد نمی برم
از بودن و چالش فکری با خانم عفاف ،نقوی،دیهیم،ارکانی وپورذکریا هزار تا چیز یاد گرفتم.از آقا و خانم طلایی صبور. ازنیکی و آزاده،آموزگاران دیوانه دوست داشتنی ام ،که هنوزیک روز کاری هم با هم نگذروندیم.وفاطمه ها،که اصلا برای توصیف شون واژه ندارم
باور کن هزار تا اغراق نیست.شاید کم هم باشه
تنهایی نمی شه...به هیچ وجه نمی شه..جان شما نمی شه.اینو دیگه همه می دونن،حتی منم بهش پی برده ام