دستان ِ بستهام آزاد نبود تا هر چشمانداز را به جان دربرکشم هر نغمه و هر چشمه و هر پرنده هر بَدر ِ کامل و هر پَگاه ِ ديگر هر قلّه و هر درخت و هر انسان ِ ديگر را.
رخصت ِ زيستن را دستبسته دهانبسته گذشتم دست و دهان بسته گذشتيم ...
يادت رفته؟ دفعهى پيش که پريديم با هم بوديم،يکى و دو تا هم نبوديم،يه گلّه بوديم،که اوج گرفتيم،خنکاى لذتبخشى خورد به صورتمون ،چشمامون رو باز کرديم ،باور نمى کرديم اينقدر بالاييم… گمونم گشنه شديم که برگشتيم پايين ،پى غذا…
5 comments:
می خوام .لطفا
پس کجاو کی می پری؟می خوام پریدنت رو ببینم
دستان ِ بستهام آزاد نبود تا هر چشمانداز را به جان دربرکشم
هر نغمه و هر چشمه و هر پرنده
هر بَدر ِ کامل و هر پَگاه ِ ديگر
هر قلّه و هر درخت و هر انسان ِ ديگر را.
رخصت ِ زيستن را دستبسته دهانبسته گذشتم دست و دهان بسته
گذشتيم
...
شاملو
يادت رفته؟
دفعهى پيش که پريديم با هم بوديم،يکى و دو تا هم نبوديم،يه گلّه بوديم،که اوج گرفتيم،خنکاى لذتبخشى خورد به صورتمون ،چشمامون رو باز کرديم ،باور نمى کرديم اينقدر بالاييم…
گمونم گشنه شديم که برگشتيم پايين ،پى غذا…
الی،یادت اه من چه طوری گریه می کردم؟
Post a Comment