Friday, November 24, 2006

شمرون

کتاب سرگذشت موسیقی ایرانی خالقی رو می خونم.عجب دنیایی بوده.آخر هفته ها با خر می رفتن شمرون(خر توی این روایت حکم خطی های شمرون و بازی می کنه)،با تار و ضرب و کمونچه.دو سه تا خانواده توی باغ دو روز ساز می زدن و می خوندن و گپ می زدن.با زمونه ما مو نمی زنه،نه؟

2 comments:

چشمه said...

خوشبحالشون!

Anonymous said...

تشریف بیارین این دهات آکسبریج ما
ماهم اینجا اسب و گاو داریم

فقط سوارشون نمیشیم