با هم فرق می کنن
یکی شون ذاتا سیاسی یه...سر و دم می شکنه برای شرکت در فعالیت های سیاسی.دلش می خواد ازم تایید بگیره.بهش می گم:من روزنامه نمی خونم واخبار گوش نمی دم.از من چی می خواهی بشنوی؟
می گه:باورش برام سخت اه، اما سعی می کنم درک کنم (درک می کنه؟)مطمئن نیستم
یکی دیگه هست که مسئولیت همه چیز رو می پذیره.با دلیل و بی دلیل.و دچار عذاب وجدان می شه(همون که به جای همه دوم ها از من عذر خواهی می کرد)...کم نظیره.بسیار دوستش دارم در حالی که مسئولیت پذیر نیستم
سومی اما،فراری است.از زیر بار هر مسئولیتی شونه خالی می کنه . توی دلش اما غوغاست.
این تازه شد سه از پونصد
شب به خیر
No comments:
Post a Comment