هی می رم بالا هی می یام پایین ، روی عکس نیکی ، روی عکس خودم . سعی میکنم توی این چهره های ده ساله تصویری از خود امروز مان ببینم. به روزهای پرهیاهوی کارگاه علوممان فکر می کنم. به اون اجرای تاترمون. به روز جشن فارغ التحصیلیمون اسی می ترسم.... می شه کاری کرد که تاریخ دوباره تکرار نشه ؟این دوستهای کوچولوی امروز تو نکنه که عین ماها قدم ور دارن؟ نکنه که 10 سال دیگه حال شون بهتر از حال امروز ما نباشه؟
4 comments:
هی می رم بالا هی می یام پایین ، روی عکس نیکی ، روی عکس خودم .
سعی میکنم توی این چهره های ده ساله تصویری از خود امروز مان ببینم.
به روزهای پرهیاهوی کارگاه علوممان فکر می کنم. به اون اجرای تاترمون. به روز جشن فارغ التحصیلیمون
اسی می ترسم.... می شه کاری کرد که تاریخ دوباره تکرار نشه ؟این دوستهای کوچولوی امروز تو نکنه که عین ماها قدم ور دارن؟ نکنه که 10 سال دیگه حال شون بهتر از حال امروز ما نباشه؟
چه کار می تونم براشون بکنم؟چه رفتاری،که اگه کسی با تو انجام می داد الان لذت بیشتری از روزگار می بردی؟
هیچ جوابی براش ندارم
...
شاید
شاید
میشد که اینقدر
ایده آلیست
بار نمیومدیم
اینکه چیزی نیست! من 748ام شدم!پ
Post a Comment