فرصت نمی کنم جزئیات روزهایی را که هر کدام به قدر 10 روز چگال می گذرند بنویسم
این روزها واقعا سنگین و شگفت انگیز سپری می شوند
17 مهرماه 1389 ، هفته ی دوم
17 مهرماه 1389 ، هفته ی دوم
یک هفته در میان پسرها صبحی ظهری می شوند اما دخترها صبح ها به مدرسه می روند
صبح
صبح
امروز به موفقیت خوبی دست پیدا کردم .به مدد بازی تویستر پسرکان سوم دبستان کمتر! به هم دمپایی پرت کردند . اگر کمک شب
گذشته ی بهادر نبود نمی دانم امروز چطور می گذشت
تویستر را همراه بچه ها روی زمین چسباندیم .چسباندن کاغذ رنگی ها فرایند زیبایی بود . بازی طبق انتظار با حاشیه ی لطیف پرتاب دمپایی به سمت هم و به سمت پنکه سقفی پیش می رفت . ولی این بار حقیقتا سه چهار نفر جذب بازی شده بودند و بقیه هم در حین شیطنت به ما می پیوستند
با آقای کروکی (آموزگار هنر انجمن ) همراه شدیم . زمان کلاس ها را کوتاه کردیم . حتی 45 دقیقه هم برای شروع زیاد به نظر می رسه . نیم ساعت با بچه ها بازی کردیم و گروه ها عوض شدند
کلاس های سوم و چهارم فقط به تویستر گذشت اما اول و دوم ها قصه و نقاشی هم داشتند . این بار فیلی توی جنگل به زرافه ای برمی خورد و ...باقی داستان
چهار پسرک اول و دوم به نقاشی کردن علاقمندند .حتی علی که فقط خط خطی می کند
با جواد و روح الله و علیرضا و مهرداد و حمید(کلاس پنجمی ها ) جداگانه دارم وارد مذاکره می شوم .تصورم بر این اه که رابطه ی موثر تری خواهد بود .سن حساسی دارند
صبح فرخنده ای بود
بعد از ظهر
بعد از ظهر شنبه شاید موفقیت آمیز ترین برنامه ی چند روز گذشته ام اجرا شد
از 2-2:30 و 2:30 -3 با دختر کوچولو ها تویستر بازی کردیم که باز خوش حال کننده بود
پس از اون تا پایان وقت انجمن ، با دو سری از دخترهای کلاس پنجم ( هر گروه 9 نفر ) نقشه ی ساختمان را تصویرکردیم . واحد اندازه گیری یک پای بلند بود . بعد از مدتی متوجه شده بودند که این واحد چقدر می تونه غیر دقیق باشه و مرتب اندازه ها را با هم چک می کردند
روند کار به این شکل بود که کاغذ بزرگی توی آلاچیق گذاشتیم . من مسئولیت پخش می کردم و بچه ها اندازه گیری می کردند . نتایج را با مداد روی نقشه می کشیدند و مدام اصلاح می کردند
درک تصویری و هیجان بالایی داشتند ، فراتر از انتظار من
با نقشه ی نهایی عکس گرفتیم و کلاس به پایان رسید
قرار گذاشتیم هفته ی آینده از روی نقشه فضاهای مدرسه را بررسی کنیم و برای بهتر شدن فضاهای موجود ایده پردازی کنیم
با آقای کروکی (آموزگار هنر انجمن ) همراه شدیم . زمان کلاس ها را کوتاه کردیم . حتی 45 دقیقه هم برای شروع زیاد به نظر می رسه . نیم ساعت با بچه ها بازی کردیم و گروه ها عوض شدند
کلاس های سوم و چهارم فقط به تویستر گذشت اما اول و دوم ها قصه و نقاشی هم داشتند . این بار فیلی توی جنگل به زرافه ای برمی خورد و ...باقی داستان
چهار پسرک اول و دوم به نقاشی کردن علاقمندند .حتی علی که فقط خط خطی می کند
با جواد و روح الله و علیرضا و مهرداد و حمید(کلاس پنجمی ها ) جداگانه دارم وارد مذاکره می شوم .تصورم بر این اه که رابطه ی موثر تری خواهد بود .سن حساسی دارند
صبح فرخنده ای بود
بعد از ظهر
بعد از ظهر شنبه شاید موفقیت آمیز ترین برنامه ی چند روز گذشته ام اجرا شد
از 2-2:30 و 2:30 -3 با دختر کوچولو ها تویستر بازی کردیم که باز خوش حال کننده بود
پس از اون تا پایان وقت انجمن ، با دو سری از دخترهای کلاس پنجم ( هر گروه 9 نفر ) نقشه ی ساختمان را تصویرکردیم . واحد اندازه گیری یک پای بلند بود . بعد از مدتی متوجه شده بودند که این واحد چقدر می تونه غیر دقیق باشه و مرتب اندازه ها را با هم چک می کردند
روند کار به این شکل بود که کاغذ بزرگی توی آلاچیق گذاشتیم . من مسئولیت پخش می کردم و بچه ها اندازه گیری می کردند . نتایج را با مداد روی نقشه می کشیدند و مدام اصلاح می کردند
درک تصویری و هیجان بالایی داشتند ، فراتر از انتظار من
با نقشه ی نهایی عکس گرفتیم و کلاس به پایان رسید
قرار گذاشتیم هفته ی آینده از روی نقشه فضاهای مدرسه را بررسی کنیم و برای بهتر شدن فضاهای موجود ایده پردازی کنیم
No comments:
Post a Comment