Saturday, October 28, 2006

کارگاه هنر


9 comments:

Anonymous said...

سلام به همه دوستان! هیچ فکر نمی کردم حرفهای من چنین بحث داغی رو راه بندازه! اما خوندن حرفای شما منو متوجه کرد که قضیه خیلی جدیه و خیلی هم اوضاع خرابه! یک وقت از حرفام ناراحت نشین، چون مقصر شما نیستین. خیلی عوامل تاریخی و سیاسی و... که حتما شما هم میدونید باعث شده که ما ندونیم کی هستیم و چی داریم. و همین باعث میشه که آگاهی دادن به نسل تازه مهمتر هم بشه. خوشبختانه پونه و دیگران یک سری از حرفایی رو که من می خواستم بگم زدن. و من در مورد موسیقی اضافه می کنم که حروف ابجد که مال دوره اسلامیه و هرچند خیلی قدیمی تر از نت نویسی در اروپا است، ولی ما از دوره ایران باستان سیستم پیچیده و مفصلی برای نگارش موسیقی داشتیم ( با حدود 360 علامت) و در 6000 سال قبل در ایران ارکستر سازها وجود داشته( تصویر آن روی مهر چغامیش حک شده و قدیمیترین نمونه ارکستر در دنیاست ) و از همان زمان موسیقی ما آنقدر پیشرفته بوده که همه انواع سازها، یعنی زهی(چنگ و بربط و...)، بادی( نای و کرنای و شیپور و....) و کوبه ای (طبل و دهل و دف و ...) در ایران ابداع شده بوده. در تمام مشرق زمین از هند و کشمیر و چین و مصر و .... تا روم و یونان باستان و اروپا رد پای موسیقی و سازهای ایران وجود داره . حدود 80 تا 90 درصد از دستگاهها و مقامهای موسیقی مصر و ترکیه و عراق و هند و... نام فارسی دارند و سازهای ایرانی همه جا هستند. همین چنگ و عود(بربط) و ارگ(ارغنون) و حتی ویلن(در مورد منشا گرفتن آن از کمانچه و قیچک خوانده ام ولی این یکی را مطمئن نیستم) معروفترین مثالها هستند. آوازهایمذهبی که زرتشتیان باستان به عنوان نماز و نیایش میخوانده اند و به شکل سوال و جواب بوده، نه تنها در آوازهای کلیسا نمود پیدا کرده، بلکه گفته میشود پایه و اساس کر و آواز چندصدایی هم بوده. از اسناد مختلف میشود اهمیت و رواج و شکوه موسیقی ایران را در دوره های هخامنشی و اشکانی و ساسانی فهمید. مثلا در جایی که از قلع و قمع ایرانیان از هرچه دارند سخن بوده، گفته میشود که ایرانیان اکنون نه دام و حشم دارند و نه میتوانند به موسیقی و نوای خوش بپردازند! ببینید موسیقی در کنار شرط اول زندگی آن زمان یعنی دامهای مردم آمده و از همه ضروریات زندگی به همین دو تا اشاره شده!!
از نقاشی و حکاکی و سایر هنرهای بیشمار ایران دیگر نمی نویسم که خیلی مفصل شد. امیدوارم یاسی مرا ببخشد که اینجا را اینطور اشغال کردم. فقط بگویم که در همه هنرهای ما به خصوص در نقاشی ویژگیهای منحصر به فردی هست که غربیها ابتدا با نظر تحقیر با آنها برخورد کردند و ما هم فکر کردیم که حق با آنها است. ولی آنها خود نیز کم کم فهمیدند که این هنرها از "جنس دیگری" است که معیارهای خودش را دارد و با عرفان شرقی( میتراییسم، زرتشت، اسلام و...) ارتباط تنگاتنگی دارد که با خطکشهای زمینی و این جهانی که آنها دارند نمیشود آنرا سنجید. مثلا فکر میکنید ایرانیها نمیتوانستند واقع نمایی و پرسپکتیو را رعایت کنند؟! موضوع این است که آنها حرف دیگری داشته اند ورای این قید و بندها. و هنر را والاتر از وسیله ای برای نشان دادن این دنیا میدانسته اند و ایدئولوژی خود را با انتزاع از امور واقعی بیان کرده اند. هنر شرقی دنیایی است چنان وسیع و چنان پرمغز که ابدا نمیتوانم در این چند خط و آن هم با سواد ناچیزی که دارم بیانش کنم. خود غربیها وقتی به درک آن نزدیک شده اند عمری را اینجا به تحقیق صرف کرده اند و باز کافی نبوده. نمیخواهم بگویم که هرچه دنیا دارد از ایران دارد! چنین ادعایی از نادانی است. اما سهم ایران در هنر و فرهنگ و تمدن دنیا بسیار بزرگ و ویژه است. یک استدلال ساده ریاضی از سهروردی در اثبات اینکه بینهایت در جهان وجود ندارد هست (750 سال پیش) که 13 ساله ها هم میفهمند. حالا نمیدانم در غرب چقدر دست و پا زده اند تا آن را اثبات کنند و آیا اصلا کرده اند؟ یا در ساختن تقویم و ستاره شناسی و طب و ... در شرق چه قدر قبل از غرب کار شده و یا در معماری، در سیستمهای آب و فاضلاب، حکومت، امور مالی و تجارت و.... سرتان را درد آوردم! دریایی است که میتوان در آن غرق شد. حیف است ما و بچه های بعد از ما حتی قطره ای از آن نصیب نبریم!
niyusha

Anonymous said...

nemidunam chera be esme khodam comment ro qabul nakard, be har hal in tumar ro man ke Niyusha hastam neveshtam. bebakhshid ke inhame tulani shod!

Anonymous said...

in blog e yasaman koli favaied dare ke khode yasi ham kahhabr nadare, koli doosti rah mindaze, niosha, email et chie?
yasi kargah kheeeeeeeeeeeili khoshgel shode dokhtar, marekas!

Anonymous said...

نيوشا
مي دونم كه به موضوع ربط زيادي نداره ولي ممنون مي شم اگه در مورد استدلال
سهروردي كمي بيشتر توضيح بدي
كيوان

Anonymous said...

کلی مرسی به خاطر اين همه اطلاعاتی که اکثرشون واقعا آگاهی دهنده و جالب بودن برام...پ

پ.ن1. فکر می کنم مهمتر از اونی که چی بوديم اين باشه که چی هستیم (هر چند که نمی شه اينا رو کاملا از هم جدا دونست...)پ
پ.ن2. حس می کنم يه کم لحن نوشتت شعارگونه است و اين مشکلیه که اکثر ما ايرانيا داريم وقتی درباره ايران حرف می زنيم که شايد واکنشی باشه به اون اختلافی که می بينیم بين اونچه که بوديم و اونچه که هستیم...پ

Kousha said...

"My name is Red" ra agar be farsi tarjomeh shodeh bekhunid. Neveshte-ye "Orhan Pamuk". Ketab-e kheyli kheyli jalebiy-e. Romaan-e vali dar ein-e hal darbare-ye honar-e gharb ava sharq dar yek chaharchub-e tarikhiy-e dige. Hodood-e zaman Safaviye.

Anonymous said...

mishe ketaabe engelisisho khaahesh konam bedi maman biaare?

Anonymous said...

Are yassi jon. Ask your mom to bring " Snow" by Pamuk too. He is the Literature Noble Prize winner this year. I am dying to read his book. Thanks a bunch.

Anonymous said...

خیلی بامزه است..ما این جا توی این فضای مجازی هی داریم برای مامان کار تعریف می کنیم!بیچاره مامان که از همه جا بی خبر و خوش اه